کتاب

توسل به امام زمان

محمد باقر شريعت پناه اصفهاني

مشعل آزادي

از اين دعاي پر برکت در حق امام زمان هيچ گاه غفلت نکنيد

يکي از دعاهائي که در حال نشست و برخاست بلکه در همه حالات و در تمام ماه ها و در هر کجا که انسان متذکر شد بعد از ستايش خداوند مانند الحمد لله رب العالمين گفتن و صلوات بر پيغمبر صلي الله عليه و آله فرستادن سزاوار است بخواند اين دعاست: اللهم کن لوليک الحجه بن الحسن صلواتک عليه و علي آبائه في هذه الساعه و في کل ساعه وليا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلا و عينا حتي تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فيها طويلا. مخفي نماند که اين دعا را محمد بن عيسي بسند خود از دو امام عليهما السلام نقل کرده (مفاتيح اعمال شب بيست و سوم، و وقايع الايام محدث قمي ص 47 و منهاج العارفين ملا محمد حسن الحسيني السمناني ص 273 و... (نيز نقل نموده اند. اين جزوه در ماه شعبان 1398 هجري بهمت و والاي سه نفر از شيعيان و علاقمندان بساحت اقدس مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف بتعداد 2000 جلد در چاپ مشعل آزادي به چاپ رسيد

جايگاه امام معصوم در نسبت با کل هستي

آيت‏الله محمد علي گرامي از استادان حوزه علميه قم و از شاگردان حضرت امام خميني و علامه طباطبايي» هستند که براي گفتگو درباره جنبه‏هاي مختلف موضوع «غيبت‏حضرت صاحب الزمان (ع)» خدمتشان رسيديم و ايشان با رويي‏گشاده و با حوصله بسيار ما را پذيرا شدند و به سؤالهاي ما پاسخ دادند.

برداشتهاي متفاوت ازموضوع انتظار فرج

رهبر فقيد انقلاب اسلامي در يکي از بيانات خود برداشتهاي متفاوتي را که از موضوع «انتظار فرج‏» شده است دسته‏بندي کرده و به شرح زير مورد نقد و بررسي قرار مي‏دهند:

1. اولين ديدگاه در باب موضوع «انتظار فرج»، که حضرت امام به طرح آن مي‏پردازند، ديدگاه کساني است که تکليف مردم در زمان غيبت را تنها دعا براي تعجيل فرج حضرت حجت (ع) مي‏دانند:

            آيين انتظار

علي اکبر تلافي

نبأ

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم

فقل انما الغيب لله فانتظروا اني معکم من المنتظرين: بگو: غيب خاص خداست. پس انتظار کشيد. من نيز از منتظران خواهم بود. [1] .

اينک نزديک به دوازده قرن است که از غيبت محنت افزاي امام عصر عليه السلام گذشته، و بي ترديد اين زمان بس دراز تا ظهور آن حضرت ادامه خواهد يافت. به گواهي حضرت رضا عليه السلام داستان ظهور داستان قيامت است، از آن روي که هيچ کس جز خداي هنگام آن را

آثار انتظار ظهور مهدي

ناصرمکارم شيرازي

آثار انتظار ظهور مهدي

بعضي از ناآگاهان چنين پنداشته‏اند که انتظار ظهور مهدي (ع) بر اساس آيات فوق (که درمقاله قبل آمده است) ممکن است سبب رکود و عقب ماندگي يا فرار از زير بار مسؤوليتها و تسليم در برابر ظلم و ستم گردد، چرا که اعتقاد به اين ظهور بزرگ مفهومش قطع اميد است از اصلاح جهان قبل از او حتي کمک کردن به گسترش ظلم و فساد است تا زمينه ظهور آن حضرت فراهم گردد.

اين سخني است که سالهاست بر سرزبان مخالفان و منکران قيام مهدي (ع) است و ابن خلدون به آن اشاره کرده است، درحالي که مطلب کاملا برعکس است و انتظار اين ظهور بزرگ آثار بسيار سازنده‏اي دارد که در ذيل به طور فشرده مي‏آوريم تا معلوم شود آنها که چنين قضاوت کرده‏اند قضات عجولانه و حساب نشده‏اي است در برابر مساله‏اي که هم در قرآن مجيد به آن شاره شده و هم در احاديث متواتره که در کتب معروف اهل سنت و منابع مشهور شيعه آمده با صراحت مطرح شده است.

انفجار نور، زمينه ساز ظهور

انقلاب ما «انفجاري عظيم» [1] ، «اعجاز بزرگ قرن» [2] ، «مائد بزرگ آسماني» [3] ، «نصرت اعجازآميز اسلام بر کفر» [4] ، «تحف خداي تبارک و تعالي از عالم بالا» [5]  و «جرقه و بارق الهي» [6]  است

نيمه شعبان
«نيمه شعبان» سالروز ميلاد برترين موجود عالم امکان حضرت بقيّة الله، مهدي صاحب الزّمان (عج) است. آن حضرت در نزديکيهاي اذان صبح چنين روزي از سال 255 ه.ق، ديده مبارک به جهان گشودند.
درباره فضيلت شب نيمه شعبان و روز آن و همچنين اعمال مخصوص اين اوقات شريف، مطالبي در کتب ادعيّه و منابع معتبر نقل شده است.

ميکائيل
«ميکائيل» يکي از فرشتگان مقرّب الهي است که طبق روايات اسلامي هنگام ظهور حضرت حجّت (عج) در کنار سپاه ايشان خواهد بود. («المجالس السّنيّه»، ج 5، ص 710)

موعود
«موعود»، (وعده داده شده) لقب صاحب الامر (عج) است. اين لقب از آيات قرآن هم استنباط شده (ذاريات/22) و همچنان در زيارت آن حضرت است که:
«وَالْيَوْمِ الْمَعودِ وَ شاهِدٍ وَ مَشْهودٍ»

مهدوي
«دکتر محمّد معين در ذيل کلمه مهدوي نوشته است:
«مهدوي» صفت نسبي است 1- منسوب به مهدي (مطلقاً) 2- منسوب به مهدي صاحب الزّمان (عج)، امام دواردهم شيعيان. («فرهنگ فارسي معين»، ج 4، ص 4461)

 

موعود
«موعود»، (وعده داده شده) لقب صاحب الامر (عج) است. اين لقب از آيات قرآن هم استنباط شده (ذاريات/22) و همچنان در زيارت آن حضرت است که:
«وَالْيَوْمِ الْمَعودِ وَ شاهِدٍ وَ مَشْهودٍ»

 

محمد
يکي از نام‏هاي حضرت مهدي‏عليه السلام، «محمد» است که در روايات فراواني مورد اشاره قرار گرفته است. درباره نام بردن آن حضرت به اين نام، اختلاف نظرهايي بين دانشمندان شيعه همواره مطرح بوده که هر کدام براي اثبات نظر خود، به بخشي از روايات استدلال کرده‏اند.
در يک بررسي اجمالي مي‏توان مجموع رواياتي را که در اين باره وارد شده، به چهار دسته تقسيم کرد:
يک. رواياتي که به صورت مطلق و بدون هيچ قيدي، نام بردن حضرت را به اين نام نهي مي‏کند.
1. صفوان بن مهران از امام صادق‏عليه السلام روايت کند: «کسي که به همه امامان اقرار کند، اما مهدي‏عليه السلام را انکار کند، مانند کسي است که به همه پيامبران اقرار کند؛ امّا نبوّت محمدصلي الله عليه وآله را انکار نمايد. گفتند: يابن رسول‏اللّه! مهدي‏عليه السلام از فرزندان شما کيست؟ فرمود: پنجمين از فرزندان هفتمين، شخص او از شما نهان مي‏شود و بردن نام وي بر شما روا نيست». [1] .
2. امام هادي‏عليه السلام در اين باره فرمود: «براي شما حلال نيست که او را به اسم ياد کنيد». [2] .
3. امام صادق‏عليه السلام با لحني شديدتر از کسي که نام آن حضرت را ببرد، به عنوان کافر ياد کرده مي‏فرمايد: «به جز کافر هيچ کس نام آن حضرت را نبرد». [3] .

مالک اشتر
يکي از کساني که در روايات اسلامي از او به عنوان يار امام قائم (عج) در هنگام خروج نام برده شده است، «مالک اشتر» است.
مالک اشتر مردي شجاع، رئيس قبيله، و از بزرگان شيعه و سخت دوستدار امير مؤمنان و ياور او بود.مالک پس از رحلت پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله براي نبرد با سپاه روميان که به مبارزه با اسلام برخاسته بودند وارد سپاه اسلام شد و همراه با آنها در يکي از نواحي شام به نام «يرموک» با دشمن به نبرد پرداخت، در آنجا بود که شايستگي خود را آشکار ساخت.

 

لواء اعظم
در کتاب «هداية»، «لواء اعظم» (پرچم بزرگ)، از القاب مهدي منتظر (عج) شمرده شده است. (همان مدرک)

 

لسان الصدق
در کتاب «ذخيرة الالباب» آمده است که «لسان الصّدق»، از نامهاي امام قائم (عج) در «صحيفه» است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 93)

 

کوههاي چين
در روايات مهدويّت، مکانهائي ذکر شده که حضرت مهدي (عج) آنها را فتح خواهند کرد و بر دشمنان پيروز خواهند شد.
کوههاي چين و گيلان را يکي از اين فتوحات اعلام کرده اند. («اعلام الوري»، ص 432 و «بحار الانوار»، ج 52، ص 339)
کوههاي گيلان رجوع شود به واژه: کوههاي چين، قسطنطنيّه

 

قائم
«قائم» از القاب بارز حضرت مهدي (عج) است. «قائم» يعني «قيام کننده»، نظر به اينکه قيام و نهضت حضرت صاحب العصر (عج) جهاني است و در تمام تاريخ بشر چنين قيام و حکومتي نبوده، آن حضرت با اين عنوان خوانده مي شود.
اينکه پيروان آن حضرت با شنيدن اين لفظ و يا با تلفّظ به اين کلمه بر مي خيرند و مي ايستند، اين کار يک نوع عمل مستحبّي است و احترام و اظهار پيوند و انتظار آن حضرت است و ضمناً مردم را به ياد نهضت و قيام حضرت مهدي (عج) مي اندازد و براي آنها تلقين عملي مي شود که بايد برخاست، نهضت کرد، اميدوار بود و به زمينه سازي براي ظهور و قيام جهاني رهبري معصوم و قاطع پرداخت.


<img alt="\&quot;\&quot;" data-cke-saved-src="\" src="\&quot;http://www.pic3nter.com/image/religious/n/ya_mahdi_003.jpg\&quot;" style="\&quot;width:" 600px;="" height:="" 450px;\"="">
 

کاشف الغطاء
«کاشف الغطاء» (ظاهر کننده پوشش)، لقب حضرت قائم (عج) است.

 

قائم آل محمد
«قائم آل محمّد» لقب مهدي موعود (عج) است.

 

قائم الزمان
«قائم الزّمان» لقب امام دوازدهم شيعيان حضرت مهدي (عج) است.

 

کافي
«شيخ احمد کافي»، واعظ مشهور و يکي از دلباختگان حضرت صاحب الامر (عج) بود که در بيشتر مجالس وعظ مطالبي پيرامون امام قائم (عج) بيان مي کرد و در آرزوي ديدار دوست نغمه سرائي مي نمود.

 

ابوالقاسم محمديان

وصيت نامه :

مادرم براي من هرگز ناراحتي نه كنيد و اگر كل جمعيت دنيا براي اسلام قرباني شوند هنوز كم است. از اين ملت مي خواهم در پشت سر اين رهبر باشند و از رهبري او اطاعت كنند و منافقين و اين خفاشان كوردل را به گورستان و به آن گورستاني كه محمد رضاي خائن و سادات خون آشام رفتند بفرستند و من بعنوان يك سرباز كوچك از ارتش و سپاه و بسيج مي خواهم كه همه دست اتحاد به هم دهند و اسلام را به تمام دنيا صادر نمايند و خائنين بدانند كه در مقابل اسلام نمي شود مبارزه كرد. از ملت مي خواهم كه هميشه دعا كنند به نيروهاي مسلح كه پيروز شوند و فتح كربلا كه انشا الله رهبر عزيز در آنجا به نماز جماعت بر پا نمايند و اگر من به شهادت رسيدم عوض من هم قبر حسين(ع) را زيارت كنند.

محمدرضا بانشي

وصيت نامه :

من نمي دانم كه عازم كدام جبهه هستم، ولي انشاء الله جبهه اي كه بروم هدفم بر چيدن كفر است، هدفم بر عليه آنهايي است كه در مقابل اسلام و قرآن وانقلاب مي باشند. من تا آخرين نفس و تا آخرين قطره خونم از اسلام در جبهه دفاع خواهم كرد، چون اين سخن رهبر عظيم الشان حضرت آيت الله العظمي خميني را فراموش نكردم كه فرمود، «ملتي كه از شهادت ترس ندارد پيروز است، كسي كه شهادت مكتب اوست كه ترسي ندارد». سلامم به تو اي پدر مهربان واي مادر مهربان، كه براي من بيخوابي كشيدي و سلام بر تواي خواهر مهربانم اميد وارم كه همچون بانوان صدر اسلام به مسلمين خدمت كنيد.

ناصر قاسمي

وصيت نامه :

امروز روزي است كه قيام پيامبر اسلام و حسين(ع) توسط روح خدا خميني بت شكن تجديد گشته است

محمد رضا بلادي

شناسنامه / زندگينامه :

شهيد محمد رضا بلادي در سال 1340 در ميدان جعفر آغاجاري ديده به جهان گشود. تولد شهيد همزمان با تولد امام رضا(ع) همراه بود. وي در دوران دبستان با مسجد آشنا شدو در دوره راهنمائي تلاش بسيار كرد تا همنوعان خود را به سوي مسجد و فراگيري صحيح نماز دعوت كند. اين زمان مصادف با پيروزي انقلاب بود و لذا شهيد فعاليت خود را گسترش بيشتري داد. در ضبط و پخش نوارهاي امام و كارهاي ديگر تلاش بسياري نمود و در همين رابطه به عضويت سپاه پاسداران در آمد و با شروع جنگ تحميلي بلافاصله راهي جبهه هاي نبرد گرديد. ابتدا مدتي درجبهه فارسياب و سليمانيه و سپس در جبهه دارخوئين مشغول مبارزه شد. شهيد بلادي هنگامي كه 8 روز پس از فتح دارخوئين در ساعت 10 شب به عشق شهادت غسل شهادت مي كرد خبر درگيري برادران سپاه بامزدوران بعثي را شنيد و بلا درنگ به محل درگيري شتافت و در همين درگيري بود كه روح بزرگ او به سوي ربش پرواز كرد و به لقاء الله شتافت.

اسماعيل مختاري

شناسنامه / زندگينامه :

شهيد اسماعيل مختاري به سال 1339در حومه آغاجاري در خانواده اي زحمتكش و متدين ديده به جهان گشود و بر اثر تربيت صحيح خانواده در مراسم مذهبي و عزاداري عاشوراي حسين(ع) شركت مي جست. با اولين جرقه هاي نور در شب ظلماني 2500 ساله به صف مبارزين پيوست و بر عليه نظام حاكم و شاه دست به تظاهرات و پخش اعلاميه نمود .پس از انقلاب با پاسداري در شهر و شركت در جهاد سازندگي به حراست از دستاورد هاي انقلاب پرداخت و پس از تشكيل سپاه پاسداران به عضويت آن در آمد و اولين ماموريت خود را در كردستان به انجام رساند. سپس به آغاجاري برگشت و پس از مدتي به جبهه اعزام شد و سرانجام در تاريخ 25/3/60 در عمليات آزادسازي دارخوئين به لقاء الله پيوست.

اسماعيل يوسفي

شناسنامه / زندگينامه :

شهيد اسماعيل يوسفي متولد سال 1339 در شهر مقاوم و شهيد پرور اهواز ديده به جهان گشود

جعفر رجبلو

وصيت نامه :

مادر مرا ببخش از اينكه نامه ام خون آلود است زيرا چيزي كه باعث نوشتن اين نامه شده يك تكه كاغذ و مقداري از خون جوانان تير خورده كه در روي دشت و بيابان سر بفلك كشيده مي باشد نوشته شده.

ناصر دهقان - شهيد مرتبط

شناسنامه / زندگينامه :

شهيد ناصر دهقان متولد سال 1340 در خانواده اي مذهبي در شهرضا بدنيا آمد.

محمود ايزدي

وصيت نامه :

برادران و خواهران من بدانيد كه من آگاهانه در اين راه قدم نهاده ام

قربانعلي عرب - شهيد موثر

شناسنامه / زندگينامه :

عيد قربان سال 1336، در روستاي ماركده شهركرد، كودكي متولد شد كه خانواده اش به عشق مولاي متقيان و اهل بيت (ع) نام او را قربانعلي نهادند.

حسين صفوي‌نژاد

شناسنامه / زندگينامه :

حسين در يکي از روزهاي آفتابي سال 1338 در جمع گرم و صميمي خانواده اي مهربان به دنيا آمد.

مهدي شيراني

شناسنامه / زندگينامه :

مهدي در يکي از روزهاي زيباي سال 1340 در جمع گرم و صميم خانواده اي متدين و مذهبي به دنيا آمد

شهید
حميد شهيدي

شناسنامه / زندگينامه :

حميد در يکي از روزهاي زيباي سال 1336 در جمع گرم و صميمي خانواده اي مذهبي به دنيا آمد.

شهید
خسرو ريسمانچيان

شناسنامه / زندگينامه :

خسرو در سال 1335 در قصر سنبلستان اصفهان متولد شد

محمد رحيمي

شناسنامه / زندگينامه :

محمد در سال 1338 در روستاي زمان آباد زرين شهر پا به عرصه هستي نهاد.

زندگي و غيبت امام زمان
از ديگر آراي ويژه ي احسايي، آن است که وي درباره ي زندگي امام زمان عليه السلام معتقد است که آن حضرت، در عالم هورقليا، به سر مي برند و هر گاه بخواهند به اقاليم سبعه تشريف بياورند، صورتي از صورت هاي اهل اين اقليم را مي پوشند جسم و زمان و مکان ايشان، لطيف تر از عالم اجسام، و از عالم مثال است. و به جهت آن که نفس ايشان، حقيقت هر چيز را مي بيند و از تخيّلات و تصوّرات به دور است، پس بهشت را بنفسه، نه با صورت آن بهشت، مي بيند. [1] .
علاوه بر آن، يکي از آثار مکتوب شيخ احمد احسايي، رساله اي است به نام حياة النفس در باب اصول عقايد که به دست شاگردش، سيّد کاظم رشتي، به زبان فارسي ترجمه شد، در اين کتاب، از وجود مبارک امام زمان عليه السلام و تولّد و نسب او و لزوم شناخت امام عليه السلام و عقيده به ظهور وي و... همانند آراي علماي معروف شيعه، سخن به ميان آمده است، ولي اختلافاتي با اعتقادات شيعه وجود دارد. مثلاً، شيعه مي گويد، امام دوازدهم، زنده است و با قالب جسماني خود، مرور ايّام مي کند تا روزي که اراده کند و ظاهر شود، امّا شيخي ها، با اين عقيده مخالف هستند و مي گويند، امام دوازدهم عليه السلام با قالب روحاني زنده است. آزادي او هم به دست خودش نيست، بلکه مانند ساير بندگان خدا، تقدير و سرنوشت اش به دست ذات باري تعالي است.
در تعقيب اين نظريه، شيخيّه مي گويند، روح امام دوازدهم، قابل انتقال است و اکنون از بدن يک نفر به بدن ديگري منتقل مي شود. به اين طريق که وقتي قالب جسماني از بين رفت، روح آن امام، به جاي اين که محو شود، مکان ديگري، يعني کالبد ديگري را براي خود انتخاب مي کند و به اين طريق زندگي اش را مي گذراند و زنده است. [2] .

پاورقي
[1] ر.ک: جوامع الکلم، شيخ احمد احسايي، رساله ي دوم؛ شيخيگري، بابيگري، ص 74 (به نقل از: سيد محمد هاشمي کرماني، مؤلف کتاب تاريخ و مذاهب کرمان).
[2] ر.ک: شيخي گري، بابي گري، ص 41 (به نقل از «کنت دوگوبينو» وزير مختار اسبق دولت فرانسه در دربار ايران، در کتاب سه سال در ايران).